من و روزگار

ثبت خاطرات و اتفاقات زندگی

من و روزگار

ثبت خاطرات و اتفاقات زندگی

تصمیم برای سقط در بیمارستان

قرار بر این بود که امروز برای سقط برم بیمارستان که حامد قبل از دعوایی که بینمون پیش اومد گفت تا جور شدن مرخصیش تا فردا صبر کنم. قرصی که واسه سقط میدن تو شهرمون ممنوعه و فقط بیمارستان ها مجاز به تجویزش هستن مشورت که کردم بعضی ها گفتن قرص رو از تهران جور کن تو خونه سقط کن بعضی ها هم گفتن تو خونه خطرناکه برو بیمارستان. واسه بیمارستان استخاره کردم که گفتن زحمت جزئی داره اگه تحمل کنم آینده ی خوبی داره. به استخاره عمل میکنم و میرم بیمارستان. ولی بدجور انقباضات رحمی دارم لک بینیم هم بیشتر از قبله ترجیح میدم فردا رو هم صبر کنم اگه خبری نشد پس فردا یعنی دوشنبه برم بیمارستان. از خوردن دم کرده زعفران و توکلیجه و... هم مضایغه نمیکنم تا چه پیش آید. عصر حامد قبل از رفتن سرکار زنگ زد به آبجی کوچیکش و گفت شب بیاد پیشم. منم چون باهاش قهرم بهش نگفتم تصمیم ندارم فردا برم بیمارستان.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.